زمان مطالعه: < 1 دقیقه
زینب ای دختر والای علی
ای تو آیینه سیمای علی
تو مهین فاضله عالمهای
پرورشیافته فاطمهای
ذوالفقار علی اندر لب تواست
درس آزادگی از مکتب تو است
تویی آن گوهر صبر ازلی
تویی آن لؤلؤی دریای علی
چو رسول، واسطه رحمت حق
چو بتول، آینه عصمت حق
چو حسن صبر تو افزون گردید
دل صبر از غم تو خون گردید
تو نرفتی به اسیری سوی شام
رفتهای تا که نمایی اعلام
که حقیقت همه جا پیروز است
ظلم و کین آتش ظالمسوز است
آتشین نطق تو از ابن زیاد
داد در کوفه بن و بیخ به باد
خطبه نغز تو در کاخ یزید
پرده از روی حقیقت برچید
پیش بیگانه ورا رسوا کرد
قفل صندوق حقیقت وا کرد
نسبت مفتری آن کو به تو داد
دهنش خُرد و بر او نفرین باد
محفوظ اصفهانی
***