جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

آثار گریه بر امام حسین

زمان مطالعه: 11 دقیقه

در بیان فضیلت گریه کردن بر حضرت سیدالشهدا است که حقیقتا اکسیر اعظم، کیمیای با اثر، کبریت احمر، تریاق نافع برای قطع امراض مزمنه ی معاصی، همین است لا غیر. چنان چه می فرماید:

»اگر گریه کنی بر آن حضرت تا این که اشک چشمت به صورت رسد، بیامرزد خداوند غفور، هر گناهی که نموده باشی، کوچک باشد یا بزرگ، کم باشد یا زیاد» (1)

معلوم باد، که توسل به آن حضرت را آثاری است غریب و فوایدی است عجیب که بیان از تقریر آن ها عاجز و قلم از نگارش آن ها قاصر؛ ولی برای روشنی چشم دوستان با قلم شکسته و قلم نالایق خود اشاره به بعض آن آثار و فواید می نمایم:

اول: بدیهی است که کلیه ی عبادات مشروعه و طاعات مأثوره را اجر معین و ثواب مبین است که هرگاه شخصی آن عبادات را با جمیع خصوصیات معتبره در آن، از اجزا و شرایط به جا آورده، آن ثواب را به او می دهند؛ ولی توسلات به آن حضرت را اجر و مثوبات خارج از حد و عد است. مثلا: «کسی که به اندازه ی بال مگسی اشک از چشمش جاری شود در مصیبت آن حضرت، بیامرزد خداوند عالم، گناهان او را ولو این که به قدر کف دریاها باشد که اگر زیاده بر این مقدار گریه کند، اجر او بیشتر خواهد بود» (2)

پس آمرزش گناهان و رفتن بهشت، کم ترین عطیه ای است که به متوسلین آن حضرت عنایت شود. چنان چه منقول است در ضمن حدیثی که در بحارالأنوار از سید بن طاووس نقل نموده:

»و من بکی و أبکی واحدا فله الجنة و من تباکی فله الجنة» (3)

تباکی، ادنی مرتبه ی توسل است، مزدش بهشت است؛ چه رسد به باقی مراتب توسلات. پس کسی که تمام عمر خود را صرف در گریه بر آن حضرت نموده، چه مقام و

درجه دارد؟ نمی دانم. از این جا باید دانست که عقول، قاصرند از ادراک مقامات حضرت [زینب علیهاالسلام] چه تمام عمر خود را صرف در ابکی و بکی نموده، با این که در جمیع شداید و محن با برادر خود شریک و سهیم و در معامله ی شهادت دخیل بوده [است].

اشاره: شنیدم از جناب والد ماجد (4) و جناب عم معظم، الحاج آقا سید محمد مهدی، و جناب خال مؤتمن، جناب آقا سید محمد حسن- أیدهم الله تعالی- مقامات هر یک از آن ها معروف، و به بزرگواری موصوف- مرحوم جد امجد، صاحب الملکات المحمودة و الصفات المسعودة، الحاج سید احمد (5)- طاب ضریحه- مقام قدس و عبادت و فضل و جود و سخاوت او در عربستان و ایران معروف، و در جود، وحید عصر و فرید دهر بوده، وفات ایشان سنه ی سیصد و پنج بوده مطابق با کلمه ی «احمد به عرش رفت«. شاید اگر شطری از مقامات ایشان و شرذمه ای از کمالاتشان بخواهم ذکر نمایم با عجز خود، بعضی حمل بر صحت ننمایند، ولی ربی یعلم و یشهد نسبت به مقامات کمالیه ی آن مرحوم، هر قدر نویسم، نه به واسطه ی علاقه ابوت و بنوت است- به هر حال، از هر سه نفر موثق سابق الذکر شنیدم که مرحوم جد معظم، وجه خطیری از محمد تقی خان بختیاری طلب داشته، رفته بودند برای تصفیه ی حساب. اتفاق افتاده بود هنگامه گرفتاری محمد تقی خان (6) چنان چه شرح آن گرفتاری در «تاریخ بختیاری» مسطور است.

محمد تقی مقدار قلیلی از طلب را داده و ایشان را نگهداری می نمود. ایام عاشورا نزدیک بوده و آن اوقات مجلس عاشورا منحصر [بود] به مجلس خانه ی میرزا حبیب الله، مستوفی عربستان و منزل خود ما. از این جهت، برای تدارک اسباب تعزیه داری، اصرار به

حرکت و محمد تقی اصرار به ماندن. بالاخره خیال جد امجد قرار گرفت روضه را دهه ی بعد قرار دهند. شب در عالم رؤیا خواب دیده، مجلسی است مشتمل از جماعت سادات. کاسه ی آبی به دست آن مرحوم داده، اطراف آن نوشته بود:

در هر موجی گناه فوجی بخشد

این جا به نظر قطره ای، آنجا دریا

بعد از خواب بیدار شد، شعر را نوشته [یافت]. هر قدر تفتیش نموده شعر از کیست نفهمید و به تعجیل خود را به شوشتر رسانیده و قبل از عاشورا تهیه ی روضه خوانی را دیده [است].

این مطلب را نوشتم و در این جا تا تذکاری از آن مرحوم [باشد]. و مؤمنان به قرائت فاتحه ای ارواح [او و] دوستانش را شاد و یاد فرمایند.

دوم: چنان چه اشاره نمودیم، هر عبادتی را معدات و مقدمات و اجزاء و شرایط معینی است که وجود آن، موقوف بر ایجاد آن ها است که پس از حصول همه ی آن ها اثر عبادت حاصل می شود؛ ولی توسل به آن حضرت بسیط و بدون شرط و جزء است، و محتاج به هیچ قصدی نباشد. چنان چه می شود شخصی خالی الذهن، تحصیل این عبادت نماید، مثل این که اسم آن حضرت برده شود و او منقلب گردد، چرا که این اثر، مکنون در نام مبارک آن حضرت است، چنان چه محبتش مکنون است در قلوب، و علامت ایمان، کسر قلب است عند استماع اسمه الشریف: مشروط به این که عند الأستماع، نفس متوجه به قوه ی خیالیه باشد که در این حال، بی اختیار وقت شنیدن نام مبارکش، گریه عارض می شود. این حال برای حضرت آدم اتفاق افتاد که گفت:

»فی ذکر الخامس ینکسر قلبی» (7)

و این اثر در نام خواهرش، زینب نیز مکنون است.

اشاره: این کیفیت عبادت در توسلات الزینبیه نیز مکنون است. چنان چه در خصیصه ی گریه کردن بر آن مخدره، واضح خواهد شد، ان شاء الله تعالی.

سوم: از برای هر یک از عبادات، آفات و عاهاتی است، که گاه می شود شخص عبادت می کند ولی نتیجه آن معصیت [است] بلکه گاه شود نتیجه ی آن شرک به حق شود؛ زیرا که شیطان و نفس را چنان سلطنت بر انسان [است] که معصیت را به صورت عبادت و عبادت را معصیت جلوه گر نماید و طاعت را به سمعه و ریا و عجب، ضایع و فاسد سازد!

ولی توسلات به آن حضرت از این آفات و عاهات، سالم و شیطان را راه در آن ها نیست؛ چرا که روز عاشورا، شیطان از کربلا فرار نموده؛ پس توسلات آن حضرت نظیر قلب اند؛ چنان چه شیطان بر همه اعضا مسلط [می باشد]، به جز قلب، که مخصوص ذات احدیت است، که قابل از برای تجلیات الهیه است، کذلک می تواند به همه عبادات صدمه رساند، به جز توسلات الحسینیه، که آن ها نظیر قلب، مخصوص ذات احدیت [هستند]؛ چنان چه قلب را ریاست و فرمان فرمایی بر سایر اعضا است. همین طور توسلات آن حضرت را ریاست و سلطنت است بر باقی اعضا و لذا از اولین و آخرین گرفته، از سلسله ی جلیله ی انبیای مرسلین و ملایکه ی مقربین به هر رتبه و مقامی که نایل شدند، به واسطه و برکت وسایل الحسینیه بوده. چنان چه حکمت این که حق- عز و جل- مصائب آن حضرت را برای آن ها ذکر می نمود، برای همین بود که بر آن حضرت گریه نمایند و تحصیل این عبادت جلیله را نمایند که اشرف عبادات است. حتی برای جدش که اشرف انبیا بوده در موارد عدیده، جبرییل خبر شهادت فرزندش را می داد (8) بلکه وقت ولادت حضرت سیدالشهدا، جمیع ملایکه برای تهنیت آمده، ضمنا تعزیت می گفتند و آن حضرت را منقلب. برای این که آن حضرت زیاده از باقی انبیاء، تحصیل مقامات عالیه و عبادت جلیله گریه نماید.

و کذلک بیان پیغمبر، مصایب حضرت سیدالشهدا را برای پدر و مادر و برادر او [در] موارد عدیده، برای همین بوده که آن ها منقلب و تحصیل این عبادت جلیله که افضل

قربات است نموده باشند و از این عبادت، بی بهره نباشند.

پس عبادتی که بی شبهه، محل توجه حضرت احدیت و به مقام قبول نزدیک است، همان توسل به حضرت خامس آل عبا علیه السلام است.

اشاره: چون معلوم شد که اجر وسایل الحسینیه از حد حصر خارج است، می توان گفت که جبران مظالم نیز به آن می شود؛ زیرا که هر معصیتی را عقابی است محدود و معین، و اجر توسل غیر معدود. چون روز قیامت شود از مثوبات متوسل کم نموده و به صاحب حق به اندازه ی حقش دهند. بلکه می توان گفت چیزی هم از او کم نمی شود. چرا که خود حضرت سیدالشهدا، خصماء متوسلین را راضی و خوشنود می نماید و این هم بعید نیست. چرا که یکی از مواقف قیامت، موقف هبات است که در آن موقف، چون مؤمنین الطاف الهیه و مراحم ربانیه را می بینند برای تحصیل آن فیوضات کثیره از حقوق خود بر هم دیگر بگذرند و به آن درجات عالیات واصل شوند.

آیا مؤمنین که در این عالم حاضرند مال و جان خود را فدای حضرت سیدالشهداء نمایند، در آن عالم هنگامی که حضرت را می نگرند با سر بریده وارد صحرای محشر شود و فریاد همه اهل محشر بلند [است] به آن حال حضرت، از آن ها خواستگار عفو از متوسلین به آن حضرت [شود]، آیا دریغ آن بزرگوار می نمایند؟! کدام عقل سلیم چنین مطلبی را قبول می نماید؟! پس ابدا از مثوبات متوسلین به آن حضرت، چیزی کم نمی شود.

اشاره: چون معلوم شد که توسل به حضرت سیدالشهداء علیه السلام افضل طاعات و اجل عبادات و اکمل قربات است، این مطلب هم معلوم است که هر کس زیادتر از این خرمن فیض خوشه چید، مراتب او زیاده از دیگران گردید. پس چون در مقالات گذشته ی ما معلوم شد و بعد هم واضح می شود که حضرت زینب علیهاالسلام تمام عمر خود را صرف در تحصیل این عبادت جلیله نموده، چنان چه از روز عاشورا تا روزی که از دنیا رفته همه روزه مشغول گریه و ناله بوده، چگونه ممکن است احصای مراتب و فضایل چنین کسی را نمود؟

بهتر این است که اعتراف به عجز نموده و بگذریم. «قلم این جا رسید سر بشکست«. اگر اهل ذوقی مراد را فهمیدی، زیاده بر این توضیح ممکن نیست.

اشارة اخری: شاید بعضی، از قلت معرفت تعجب کنند که چه می شود در ازای این توسلات جزئیه، چنین حسنات کلیه عطا می گردد؟!

چنین کسی بداند که این عطایا:

اولا: قیمت توسلات نیست؛ چنان چه شخصی سیبی تعارف سلطانی برد. سلطان او را به خلع فاخره، مخلع و عطایای وافره عطا نموده، در صورتی که آن سیب را قیمتی نبوده، بلکه عطای زیاد در مقابل هدیه ی مختصره اندازه ی معطی است. پس این همه عطایا از خزانه کرم اکرم الاکرمین است، که «لا یزیده کثرة العطاء الا جودا و کرما«.

ثانیا: این عطایا اجر خدمات حضرت سیدالشهداء- ارواح العالمین له الفدا- هستند که به متوسلین به آن حضرت، توزیع می شوند و چون خدمت آن حضرت بزرگ، اجر آن نیز زیاده و چون در دفتر اعمال حسینی هر عمل خیری به وجه اتم و اعلی بوده و لذا «من توسل بحضرته و کان له الذنوب و الخطایا یغفر له اکراما لحضرة الحسینیة و اظهارا لمقاماته العالیة، ای ذنب کان، قلیلا کان او کثیرا، صغیرا کان او کبیرا«.

در این مقام، مطالب و اسراری است که ذکر آن ها از رشته ی کلام، خارج است؛ ولی به طریق فهرست، بعض آنها را متعرض می شویم:

– چون آن حضرت سبب ابقای دین مبین شده، کسانی را که متوسل به آن حضرت اند چنان چه از روی غفلت و جهالت در امور دینیه بی مبالات بوده، اجلالا لحضرته، سحاب رحمت شامل می شود.

– آن حضرت متحمل مصایب بزرگ شد که جبران معاصی بزرگ متوسلین نماید.

– زخم های قلبی آن حضرت، تدارک معاصی قلبیه، زخم های کوچک، تدارک معاصی صغیره اجمالا آن حضرت را مصایب روحیه ی قلبیه ی جسمانیه بوده که تدارک

معاصی مختلفه متوسلین به آن ها می شود.

»اذا شئت النجاة فزر حسینا

لکی تلقی الا له قریر عین«

– و هم چنین، آن حضرت جمیع عبادات و انواع آن ها را علی وجه الحقیقة و الکمال امتثال نمود که مکمل نواقص عبادات متوسلین باشد. مثلا افضل عبادات، نماز است

»الصلاة خیر موضوع» (9)

بلکه فرمود:

»الصلاة عمود الدین، ان قبلت قبل ما سواها» (10)

آن حضرت، هم نماز را زنده نمود و هم روح نماز را به جا آورد که تدارک نقص صلاة متوسلین نماید.

– از عبادات جلیله که یکی از ارکان اسلام است، روزه است. آن حضرت، هم زنده نمود آن را و هم به جا آورد حقیقت آن را؛ چنان چه سابق ذکر شد برای جبران نقص روزه ها اموال داد، برای تدارک تقابض عبادات مالیه.

بالجمله، هر عبادتی که ملاحظه شود آن مظلوم در روز عاشورا اتیان نمود فرد اکمل آن را. پس در مقابل هر عبادت ناقصی عبادت کاملی دارد که تدارک ناقص نماید.

– قرآن خواند، فضیلت قرآن بر متتبعین آثار مستور نیست و حفظ آن و احترامات و نگه داری شئونات آن بر هر کس واجب و لازم است. بس است در شرافت او، آن که کلام الهی و ودیعه ی رسالت پناهی است. چنان چه فرمود:

»انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی» (11)

و یکی از شفعای روز قیامت است (12)؛ پس آن حضرت موارد عدیده قرآن را تلاوت نموده (13) برای این کسانی را که از روی جهالت، مراعات شئونات قرآن ننموده، از مخاصمه ی قرآن با آن ها نجات دهد، بالای نیزه دفعاتی تلاوت نمود. مجلس ابن زیاد و یزید نیز تلاوت فرمود.

– اموالش به یغما رفت برای جبران مظالم؛

– اصحاب نیز فدا نمود برای شفاعت پیران گنه کار؛

– میوه ی دل و جوانان قربانی نمود، برای نجات جوانان بد کردار؛

– متحمل اسیری و ذلت عیال شد، برای نگه داری زن های خجالت شعار؛

– مواردی خجالت کشید برای این که دوستان و متوسلان به آن حضرت، روز قیامت علی رؤوس الأشهاد، خجالت نکشند. بعضی از آن موارد را ذکر می نماییم:

اول: از روی شبیه جدش، «علی اکبر«؛ وقتی که طلب آب نمود.

دوم: از حضرت «قاسم«، دو مرتبه: اول، وقتی که طلب آب نمود و دوم، وقتی که عمو را طلبید و آن حضرت را نصرت او عاجز [ماند].

سوم: از «سکینه«، آن هم موارد متعدد.

چهارم: از «علی اصغر«، وقتی که او را برد برای تحصیل آب، تیر سه شعبه به او دادند.

پنجم: از «رباب«، مادر علی اصغر، وقتی که فرزندش را مراجعت داد.

ششم: از «لیلی«، مادر علی اکبر، وقتی که خبر کشته شدن فرزندش را به او داد.

هفتم: خجالتش از جمیع اهل بیت خود، که نتوانست آن ها را یاری نماید و از آن مهالک نجات دهد.

هشتم: خجالت آن حضرت از خواهر خون جگر خود «زینب«، که آن خجالت دایمی است. چنانچه در ضمن خوابی که حضرت سکینه نقل می کند که در عالم رؤیا، حضرت فاطمه علیهاالسلام به حضرت سیدالشهدا فرمود: چرا نظر مرحمت به خواهرت نمی کنی؟ حضرت فرمود: من از او خجالت دارم.

و هم چنین موافق بعض عبارات منقوله، سر حضرت بالای نیزه و در طشت طلا، چون به طرف حضرت زینب مقابل می شد، چشم های مبارکش بسته [می گردید]، چون به طرف دیگر حرکت داده می شد، دیده ها را باز می نمود. همین دلالت خجالت آن حضرت است!

بالجمله، از این مطالب معلوم می شود که هر کس از روی تفکر، نظر به دیوان اعمال خود نماید و آن را چون این بنده ی عاصی، سیاه بیند، اگر متوسل به یکی از رشته های حسینیه شود، مأیوس و ناامید نخواهد شد؛ چرا که یأس و ناامیدی آن حضرت و انصار و عیالش از نجات خود، سبب عدم یأس و ناامیدی ما بندگان گنه کار شده؛

»تمام غرق گناهیم؛ یک حسین داریم«

در این جا این بنده گنه کار، به درگاه کردگار عرض می کنم:

»الهی چون نظر به صحیفه ی حسنات خود می نمایم آن را از همه چیز خالی و چون به صحیفه ی سیئات [می نگرم] آن را سیاه [می بینم].

هر حسنه که تصور کنم، خود را از آن بی بهره، و هر سیئه که ملاحظه می کنم فرد اکملش را دارا هستم.

چون ملاحظه ی سفر خود را می کنم آن را دور و دراز؛ وقتی که ملاحظه ی استعداد و زاد خود می نمایم، خود را غیر مستعد و بی زاد می بینم.

تصور روز قیامت که می کنم، کلیه ی مردم را دو صف می بینم: اصحاب یمین و اصحاب یسار. اگر رو به اصحاب یمین نمایم، خود را از آن ها نمی بینم و اگر به طرف اصحاب شمال متوجه شوم، از عقاب و عذابت ترسانم؛

با این حال متحیر و هراسانم. امیدی که دارم به عطف چادر حضرت عقیله ی خدر رسالت، ام المصایب، حضرت زینب است. آن نجات دهنده ی اطفال حسینی از مظالم بنی امیه. الها! کریما! کردگارا! امید مرا ناامید مگردان.

ای ناظرین در این اوراق! شما را به حقیقت محمد و آل او علیهم السلام قسم می دهم که مرا از این دعا فراموش ننموده باشید«.

اشاره: در جمیع امتیازات مذکوره، حضرت زینب علیهاالسلام با برادر خودش شریک و سهیم بوده؛ پس همه ی آثار مسطوره برای متوسلین به آن مجلله نیز منظور خواهد بود. زیرا که در جمیع مصایب مذکوره با برادر شریک بوده [است].


1) بحارالأنوار، ج 44، ص 285.

2) بحارالأنوار، ج 44، ص 288؛ کامل الزیارات، ص 104؛ قرب الاسناد، ص 26.مناسب با مقام است اشعار زیر، از میرزا احمد ذاکر:ای چشم اشک بار چه پرقدر و قیمتیسرچشمه ی تمام فیوضات و رحمتیدر مشرق وجود بشر مثل آفتابنور افکنی و عضو درخشان خلقتیآثار صنع صانع بیچون و لم یزلبینای حق و شاهد آیات وحدتیگریان شوی اگر تو به دنیا ز خوف حقایمن در آخرت ز غم و خوف و وحشتیفلیضحکوا قلیلا و یبکوا کثیر رابرخوان ببین ز خالق عالم عنایتیای چشم اشکبار بود اشکت آب شورشیرین ولی ز شهد و شکر در حلاوتیگر در غم امام حسین باشی اشک ریزدر روز حشر خدمت آن شه به جنتیگرید تمام دیده ی مردم به روز حشرجز دیده که گریه کند در مصیبتیآن ماتم و مصیبت مظلوم کربلاستبر وی گریستن بود از دین علامتیاز رخ سرشک پاک کند زنگ معصیتداریم از ائمه موثق روایتیفرموده است حضرت صادق که شیعیاناندر بکای جدم حسین هست حرمتیآید به قدر بال مگس اشک چشم کسباشد نشان عفو خدا و عبادتیای شیعه گریه کن که کند حفظ اشک چشماز کوری و حرارت روز قیامتیبا قلب پاک گریه کن و گو که یا حسینای شه که کشته ی ره دین و دیانتیبیش از هزار سال بود کز غم حسینفرزند باقی اش به حجابات غیبتیبر جد خود، امام زمان گریه می کندای شیعه! گریه کن بر آن شه رعیتی»ذاکر» که نوکری است خطاکار، یا حسیندارد شها! به سوی تو چشم شفاعتییاقوت الکلام یا گنجینه ی فیوضات، ص 17در کتاب ثواب الاعمال و عقابها، ص 339 تحت عنوان ثواب البکاء علی الحسین علیه السلام احادیثی را نقل کرده از جمله: قال الامام الصادق علیه السلام: من ذکر الحسین علیه السلام عنده فخرج من عینه من الدموع مقدار جناح ذباب، کان ثوابه علی الله- عزوجل-، و لم یرض له بدون الجنة.

3) بحارالأنوار، ج 44، ص 282.

4) مرحوم سید محمد جزائری.

5) متوفی به سال 1305 هجری.

6) شرح حال محمدتقی خان و فتح شوشتر به دست او و… در کتاب تاریخ بختیاری «خلاصة الاعصار فی تاریخ البختیار» تألیف علیقلی خان سردار اسعد و عبدالحسین لسان السلطنة سپهر از ص 416 به بعد آمده است.

7) العوالم، ج 17، ص 104. بحارالأنوار، ج 44، ص 245، ح 44.

8) صواعق، ص 190 و 191؛ کنز العمال، ج 2، ص 223، ح 2940، 2943، 3944، 3936، 3941؛ ذخائر العقبی، ص 148؛ تذکرة الخواص، ص 260 و 259.

9) بحارالأنوار، ج 77، ص 70.

10) مضمون آن در بحارالأنوار، ج 82، ص 25؛ و میزان الحکمة، ج 5، ص 374.

11) مسند احمد حنبل، ج 2، ص 17.

12) ر. ک: المجازات النبویة، ص 197، بحارالأنوار، ج 92، ص 20، مسند احمد بن حنبل، ج 5، ص 249- 251.

13) ترجمه مقتل الحسین ابی مخنف، ص 161، 156 و 152؛ مقتل مقرم، ص 223- 224؛ اسرار الشهادة؛ ص 488؛ ابن شهر آشوب، ج 2، ص 188؛ خصایص سیوطی، ج 2، 127؛ مقتل عوالم، ص 151؛ بحارالأنوار، ج 44، ص 239؛ و ج 45، ص 188 و 121؛ ارشاد مفید، ج 2، ص 117.